مهمونیه...مهمونیه

ساعت 6 رسیدم خونه....رسیده و نرسیده،حمله کردم به نت و خبردار شدم:

پرشیا جون سالمههههههه.....هوراااااا....هوراااااا

خو حالا باید یه تغییر و تحولی ایجاد کنم دیگه

بدو بدو دوییدم این تو....واییییی اینجا چه قدر اوضاعش خرابهبیچاره شدم کلی کار دارم

اول یکمی وسایل به درد نخور و ریختم بیرون

بعدش اتاقارو جارو کردم

گرد گیری کردم

رفتم سر یخچال دیدم هیچی هیچی تو نیس....رفتم خرید

بعدش اومدم به ساناز و میرحسین و رضا و سمانه و محدثه و ارزو و.... خبر دادم که ساعت 9 تشریف فرما بشن.

ساعت8 وایییی باید برم حموم خودمو خشک کنم

ساعت8/5 ....واااا....یکی داره در میزنه!!!!!خدایا نکنه زودتر اومدن؟؟؟

در رو باز کردم:ساناز و میرحسینن

-اخیش ترسیدما....سلام شما دوتا چرا زودتر اومدین؟؟؟

-گفتیم بیایم کمکت،دست تنها نباشی.

-وای مرسی...بفرمایین تو

- سانازجون میتونی این شیرینی هارو مرتب کنی؟؟؟

-میرحسین توام این ذرتا رو درست کن.

ساعت 9 شده ....وایییی دارن در میزنن!!!!

خوش اومدید....خوش اومدید....بفرمایید...به به پرشیاجون بفرما تو

خو حالا یه کم صبر کنین تا براتون قهوه بیاریم.

وااااا....شما که اینجا فرستادین رو هوا....بابا یکم صبر کنین منم بیام

باشه...باشه...پس خودتون برید سر میز،هر چی خواستید،بردارید.

میر حسین،میشه اون پاپ کرنها رو بیاری؟؟؟

حالا نوبت شامه...میشه دو تا از اقا پسرا بیا کمکم...کبابارو درست کنن؟؟؟

ارزو جون محدثه خانوم....میشه سفره رو پهن کنین؟؟؟؟

بفرمایید اینم از غذا

-عزیزم گفتم:غذا بخورید....نگفتم حمله کنید رو دسرا

خو بیاین یکم جک بگیم باشه(تو کامنتها جوکاتونو بنویسین)

.  

.

.

چرا دارین بلند میشن؟؟؟؟کجا؟؟؟خونه؟؟؟؟باشه...باشه....پس سلام منم برسونین...بازم بیاینا...همتونو دوس دارم....بای

نقاشی های من

سلامخوبید؟؟؟؟چیکار میکنید؟؟؟خوش میگذره؟؟؟

این یکی اپم،دوتا از نقاشیهامه....خیلییییی برا نقاشیهام ارزش قائلم ولی عموماشونو،یا به دوستام یادگاری میدم،یااونارو رو کفشا و لباسا و شلوارک هام میکشم،یا به معلمام یادگای میدم.(البته اونایش که شعور دارن).....این دوتا رو تا حالا نگه داشتم....واسه همینم گفتم بزارمشون اینجا تا شما هم ببینیدشونالبته چون کامل نتونستم نمایش شون بزارم،گفتم ادرساشونو بهتون بدمروشون کیلیک کنید،باز میشن

---

این خون اشاممه

http://s3.picofile.com/file/7599103866/scan1.jpg

---

اینم بدون شرحهشما تو نظرات،شرحش بدید

http://s2.picofile.com/file/7599106769/scan2.jpg

---

تو رو جون کسی که دوسش دارید،نظر بدید.

Forgotten Children

از دست این میرحسینببینید ادمو مجبور به چه کارایی میکنه هاااا

ههههههه نفهمیدید مگه نه؟؟؟

خوب بزارید بگم:جناب اقای میرحسین،تو وب(دیونه خونه)یه پست گذاشتن به نام(خدایا...) که توش در مورد بدبختیها ادما گذاشتنمنم با خوندن شعرش،یاد یه اهنگ از توکیوهتل افتادمبا خودم گفتم:چرا شما نباید ترجمه اهنگ به این قشنگی رو از دست بدید؟؟؟

واسه همینم ترجمشو تو ادامه گزاشتماز دستش ندینااااااخیلی قشنگه....در مورد بچه های یتیمه

اسکیت بازی افتضاح

سلامخوش اومدیدچه عجب یه یادی از ما کردین

حالا که اومدین، تصمیم گرفتم یه خاطره کوچولو براتون تعریف کنم

ولی به یه شرط:

باید نظر بدید

وگرنه قهر میکنم،دیگه بهتون سر نمیزنم

وای وای وای وای...

یکی نیس به من بگه:ساراخانوم.این چه و ضع سلام و احوال پرسیه؟!؟!؟!تو با این خوش امد گویی کردنت، هر کی رو که اومده باشه رو،فراری میدی!!!

منم میگم:نه بابااینا همه دوستای جون جونی مننهمشونم منو میشناسن و میدونن که دارم شوخی میکنم.مگه نه؟؟؟

خوب حالا بفرمایید تو اتاق مجازی خاطرات وبم تا براتون بگم

چیزای باحال

بازم چیزای جالب گزاشتم

ابتکار و خلاقیت این رفتگره؛منو کشتهباید میرفت مهندس طراحی صنعتی میشد!!!!

بفرمایید ادامه